تلاش بلاک چین IBM–Maersk از همان ابتدا محکوم به شکست بود

ناظران میتوانند از تلاشهای ناموفق IBM و Moller-Maersk برای توسعه TradeLens، یک پلتفرم تجارت جهانی با قابلیت بلاک چین، چیزهایی بیاموزند.
پروژههای بلاک چین همچنان نرخ شکست بیش از ۹۰ درصد را تجربه میکنند و به نظر میرسد که هر لحظه شرکتهای «موفق» بیشتری پروژههای بلاک چین را با عملکرد ضعیف به گورستان اضافه میکنند. یکی از جدیدترین قربانیان قطع بلاک چین، Moller-Maersk است که اخیراً پایان عمر TradeLens، یک پلتفرم تجارت جهانی که بر اساس فناوری بلاک چین IBM ساخته شده است، اعلام کرده است.
با این حال، این شکستها کاملاً قابل پیشبینی هستند و اگر شرکتها درسهای خاصی در مورد انتشار نوآوری را با دقت بیشتری رعایت کنند، اغلب میتوان از آنها اجتناب کرد.
درس ۱: نوآوری یکپارچه نیست. یکی از بزرگترین اشتباهاتی که شرکت ها مرتکب می شوند این است که نوآوری را به عنوان یک مفهوم یکپارچه در نظر می گیرند. نوآوری یکپارچه نیست. متأسفانه، انجمنهای صنعتی، مطبوعات تجاری و مدارس کسبوکار دوست دارند فهرستها و جوایز بیپایانی نوآوری ایجاد کنند که این ایده را تقویت کند که همه نوآوریها یکسان هستند.
کلایتون کریستنسن کتاب پرفروش نیویورک تایمز معضل مبتکر این یکی از اولین تلاش های عمده برای تمایز بین انواع نوآوری است. تحقیقات او به شروع گفتگو کمک کرد، اما چارچوب بهتری برای طبقه بندی نوآوری از ربکا هندرسون و کیم کلارک ارائه شده است.
مربوط: از برنی مدوف گرفته تا بانکمن فرید، ماکسیمالیست های بیت کوین تایید شده اند
در حالی که نوآوری هایی وجود دارد که می تواند در مقوله های مدولار و معماری قرار بگیرد، بلاک چین ذاتا مخرب است. با توجه به اینکه فناوریهای مخرب جایگزین چارچوبها، تعاملات و واسطههای موجود میشوند، موفقترین برنامهها و نوآوریهای اولیه در موارد کوچک هستند.
درس ۲: پیچیدگی قاتل نوآوری است. این به ویژه برای نوآوری های ماژولار و رادیکال صادق است. اورت راجرز اشاره کرد که بین پیچیدگی و تمایل و توانایی پذیرش نوآوری رابطه معکوس وجود دارد. این پیچیدگی نه تنها به خود برنامه بلاک چین، بلکه به فرآیند تصمیم گیری داخلی، سطح تغییرات مورد نیاز برای پذیرش و میزان دانش جدید مورد نیاز برای پیاده سازی مربوط می شود.

کارشناسان مشکلات پیادهسازی پروژهای مانند TradeLens را بیان میکنند و بیان میکنند که “این فناوری پیچیده است، به قدرت محاسباتی بیشتری نیاز دارد و اجرای آن گرانتر از پایگاههای داده موجود است.” به پیچیدگی پروژه حمل و نقل بلاک چین IBM-Maersk، ماهیت بسیار پیچیده این دو شرکت بزرگ چند ملیتی بود.
در آخرین دور نوآوری بزرگ – فضای رسانه های اجتماعی – این بازیگران تثبیت شده نبودند که ابزارها، فناوری ها، پلتفرم ها و غیره را ایجاد کردند که باعث نوآوری و پذیرش اولیه شدند. این سازمانی بود که چرخه های تصمیم گیری کوتاهی داشت، برای انطباق به حداقل تغییرات داخلی نیاز داشت و می توانست دانش جدید را تقریباً فورا جذب کند.
با توجه به این پویاییها، اولین پیشرفتهای موفق و نوآورانه در بلاک چین احتمالاً در برنامههای کاربردی سادهای که توسط شرکتهای بسیار کوچکتر و کارآفرین توسعه داده شدهاند، یافت میشوند. این شرکتها فرآیندهای سادهای را درباره نحوه انجام کار، تولید محصولات یا تسهیل معاملات بین دو طرف جایگزین یا تغییر شکل میدهند.
درس ۳: انواع مختلف نوآوری به سطوح متفاوتی از تحمل ریسک نیاز دارند. یکی از عوامل اصلی که چهار نوع نوآوری را متمایز می کند، تحمل ریسک مورد نیاز برای یک مبتکر مؤثر است. نوآوری افزایشی تحمل ریسک پایینی دارد و نوآوری رادیکال مستلزم تحمل ریسک بسیار بالایی است.
توجه به این نکته مهم است که تحمل در اینجا فقط به ریسک یا احتمال شکست پروژه نمیپردازد. ارزیابی ریسک نوآوری همچنین به پتانسیل شکست فاجعهبار کل سازمان میپردازد. به عبارت دیگر، اگر پذیرش یا نوآوری با شکست مواجه شود، این خطر وجود دارد که نه تنها نوآوری، بلکه کل سازمان با شکست مواجه شود.
کاربرد سابرمتریکس بیلی بین در ایجاد و مدیریت فهرست ورزشکاران اوکلند در اوایل دهه ۲۰۰۰ نمونه شناخته شده ای از یک برنامه نوآوری مدولار است. این نوآوری درجه بالایی از ریسک شخصی و سازمانی را به همراه داشت که هیچ تیم لیگ برتر دیگری حاضر به پذیرش آن نبود.
مربوط: پیگیری فدرال رزرو برای “تضادهای ثروت” در حال تضعیف ارزهای دیجیتال است
شکست A فاجعه بار نبود (به این معنی که این تیم دیگر یک امتیاز لیگ اصلی نبود). Bean شغل خود را از دست می داد (و همچنین بسیاری از مشاغل دیگر). هواداران ناراضی تیم را با ماندن در خانه و متوقف کردن خرید پوشاک تنبیه میکنند که منجر به کاهش قابل توجه درآمد میشود.
یک نوآوری رادیکال، بلاک چین به سطح بالاتری از تحمل ریسک برای نوآوری و پذیرش نیاز دارد – تمایل به ریسک کردن همه چیز. شرکتهایی که با لبههای پروژه (اعم از نوآوری تدریجی یا معماری) دست و پنجه نرم میکنند و در صورت شکست نوآوری میتوانند کنار بروند، احتمالاً در مراحل اولیه این نوآوری شکستهای زنجیره بلوکی را تجربه میکنند.
بلاک چین و سایر فناوریهای غیرمتمرکز پتانسیل زیادی برای ایجاد یک تغییر بسیار ضروری از روندهای فعلی و به سمت روشهای متمرکزتر تولید و قدرت دارند. وظیفه نهایی این است که زمان، تلاش و منابع خود را با درس های نوآوری ارائه شده در اینجا هماهنگ کنیم تا بهترین شرط ممکن را برای موفقیت این انقلاب فناوری بلاک چین ارائه کنیم.
این مقاله برای اهداف اطلاعات عمومی است و در نظر گرفته نشده است و نباید به عنوان مشاوره حقوقی یا سرمایه گذاری تلقی شود. دیدگاهها، افکار و نظرات بیان شده در اینجا متعلق به نویسنده است و لزوماً منعکسکننده یا بیانگر دیدگاهها یا نظرات Cointelegraph نیست.
نویسنده: Dr. Lyall Swim