SBF تاپیک رمزآلود توییتر را که ساعتها را میگفت، پایان میدهد

به عنوان آخرین راه حل، یک بانکدار آبروریز رفتار عجیبی در توییتر از خود نشان داده است که باعث گمانه زنی در مورد نیات و وضعیت روانی او شده است.
سام بنکمن-فرید، مدیر عامل سابق صرافی ورشکسته صرافی FTX، یک موضوع توییتری را که از ۱۴ نوامبر آغاز شده بود، به پایان رساند. در حدود ۴۰ ساعت، او “چه اتفاقی افتاد” را در ۹ توییت نوشت و با پنج توییت متنی به پایان رسید.
یک طوفان غیرعادی توییتر توجه زیادی را به خود جلب کرده است. به عنوان مثال، اولین توییت (“چه”) تا بعدازظهر ۱۵ نوامبر تقریباً ۶۰۰۰ بار بازتوییت شد، با بیش از ۶۰۰۰ توییت نقل قول دیگر.
۱) چی
—SBF (@SBF_FTX) ۱۴ نوامبر ۲۰۲۲
در متن توییت، Bankman-Fried (SBF) قول داده است که آنچه را که اتفاق افتاده است، “همانطور که آن را به خاطر می آورید” به شما بگوید. با توجه به دوازدهمین توییت منتشر شده در صبح ۱۵ نوامبر، “تا آنجا که من می دانم، از ۷ نوامبر، خطاهای احتمالی وجود دارد: الف) آلامدا بدهی بیشتری نسبت به M2M دارد. دارایی (اما بدون نقدینگی!) ب) Alameda. در FTX Intl موقعیت حاشیه ای داشت ج) FTX US برای بازپرداخت تمام مشتریان خود حاشیه های کافی داشت.
مطالب مرتبط: توییتهای عجیب و غریب سام بنکمن-فرید نظریات وحشیتری را به خود جلب میکند.
اختلاف نظری که موضوع توییتر او ایجاد کرد، اساسی بود.برخی از کاربران فقط می خواستند ارسال تعداد کمی کلمات کلمات منفی مانند “خفه شو و برو زندان” یا “همه دروغ”.دیگران حمایت شده است “همه در زندگی به هم می ریزند. شما نمی توانید اوضاع را در یک روز بهتر کنید. اما اگر نیت شما خوب باشد، مردم پشت شما جمع می شوند.”
.@الون ماسک آیا می توانید قبل از اینکه این توییت ها در دادگاه به عنوان مدرکی مبنی بر اینکه چگونه این دروغگو روانی کلاهبردار سعی در انجام این کار داشت، این حساب را حذف کنید؟ "کلیه حقوق مشتری" تا آخرین لحظه
– هاساکا (@HsakaTrades) ۱۵ نوامبر ۲۰۲۲
سرمایه اوتیسم زمزمه کرد اسکرین شات از یک پیام طولانی که گفته می شود از طرف یکی از کارمندان شرکت FTX Slack. […] توییت شما مردم را بیشتر عصبانی کرد که وقتی زندگی مردم نابود شد، جسارت توئیت غیرقابل توضیح را داشتند. نویسنده در ادامه گفت که این توییت باعث ایجاد تنش در بین کسانی شده است که منتظر این خبر بودند.
“بسیاری از ما سام شما را می پرستیدیم، اما تو ما را ناامید کردی.”
نویسنده: Derek Andersen