طرفداران کریپتو باید از مدل اشتراک توییتر ایلان ماسک حمایت کنند
مدل اشتراک توییتر گامی به سوی تمرکززدایی است که انگیزهها را بین تولیدکنندگان محتوا و مصرفکنندگان همسو میکند.
مانند بسیاری دیگر، من در ابتدا به خرید توییتر توسط ایلان ماسک شک داشتم، با توجه به تمایل تاریخی ایلان ماسک به دادن وعده های جسورانه، اما بعداً از آن کنار کشیدم. با این حال، ایده او برای افزودن یک لایه اشتراک به توییتر و استفاده از آن برای بهبود مدیریت و تنوع بخشیدن به دور از تبلیغات شایستگی دارد. اگر به ارزش های اصلی کریپتو اعتقاد دارید، باید به آن ایمان داشته باشید.
برای درک دلیل، باید اصول اولیه بیت کوین (BTC) را دوباره مرور کنیم. بیشتر مردم بر روی سکه تمرکز می کنند، اما چیزی که در مورد اختراع ساتوشی ناکاموتو قابل توجه تر بود، طراحی پلت فرم بود.
قبل از بیت کوین، معمولاً این باور وجود داشت که یک سیستم باز (همچنین به عنوان بدون مجوز شناخته می شود)، که در آن شرکت کنندگان می توانند به صورت ناشناس رفت و آمد کنند، هرگز امن نیست. راه حل هایی مانند تحمل خطا بیزانس، معادل شبکه دموکراسی، مشکل دستیابی به اجماع مشارکت کنندگان در سیستم های بسته را حل کرد، اما برای شبکه های باز قابل اجرا نبود. حمله سیبیل
از آنجایی که حملات سیبیل تهدیدی برای سیستمهای دموکراتیک است، محدودیتهایی مانند ثبت نام رأیدهندگان و نامنویسی پارلمان ضروری است. این به ویژه در فضای آنلاین آزاردهنده است، جایی که برای یک نفر آسان است وانمود کند که چند نفر است. ایمیل های اسپم، بررسی های جعلی و ارتشی از ربات ها در اینترنت رشد می کنند.
رسانه های اجتماعی طراحی شده امروز این مشکل را به همان روشی که سیستم های پرداخت (مانند پی پال) در گذشته انجام می دادند، حل می کنند. آنها مقامات را مسئول می دانند و به آنها قدرت می دهند تا برخی از کاربران را سانسور و از دیگران محافظت کنند. با این حال، این رویکرد اشکالات خاص خود را داشت، مانند سانسور ناعادلانه برخی افراد و کسب ارزش زیادی برای خود مقامات.
مربوط: فیس بوک در تلاش برای نابودی متاورس و وب ۳ است
بیت کوین رویکرد متفاوتی در پیش گرفت. هرکسی میتوانست هر کاری انجام دهد، از جمله شرکت در اجماع، اما برای کسانی که مهمترین کار را انجام میدهند، باید هزینهای در پیش داشت. این یک شکل فعال از خودسانسوری بود. هر کسی می تواند خردسال باشد، اما من باید با پول نیت صادقانه ام را ثابت می کردم.
این رویکرد اثبات کار (PoW) برای ایجاد مقاومت سیبیل، حداقل در سیستمهای پرداخت موفق بوده است. پلت فرم بیت کوین از قضا بازترین و امن ترین پلت فرم در اینترنت است. البته PoW در ابتدا در دهه ۱۹۹۰ برای مبارزه با ایمیل های اسپم اختراع شد.
مدل اشتراک توییتر پیشنهاد شده توسط ایلان ماسک از نظر فلسفی مشابه است.
کاربرانی که هزینه ماهانه پرداخت می کنند، کمتر ربات یا مزرعه کلیک می کنند، بنابراین بقیه شبکه می توانند بیشتر به آنها اعتماد کنند. این شبیه به روشی است که گرههای بیتکوین به ماینرهایی که بیشترین «کار» را انجام دادهاند، میسپارند.
اگر الگوریتم توییتر نظرات و بازتوییتهای مشترکین را نیز در اولویت قرار دهد، میتوان نظارت را بهبود بخشید – یک سیستم اثبات سهام (PoS) یک اعتبارسنجی را برای پیشنهاد بلوکهای جدید و اعتباردهندههای دیگر منصوب میکند. درست مانند اجازه دادن به کمیته برای بررسی مجدد. کار آنها. در صورت مساوی بودن، توییتهای مشترکین پولی در صورتی که توسط سایر مشترکین پولی پسندیده و بازتوییت شوند، مفیدتر خواهند بود.
کسانی که شکایت دارند که این رویکرد باعث تبعیض علیه فقرا می شود، درک درستی از نحوه عملکرد رسانه های اجتماعی ندارند. بسیاری از سازندگان در حال حاضر به توجه بیشتری پرداخته اند. آنها این کار را فقط در بازار سیاه انجام می دهند. چرا راههای زیادی برای خرید نفوذ وجود دارد؟ بسیاری از اکانتهای جعلی تصادفی نیستند. صدور صورتحساب مستقیم از مردم سازگارتر است زیرا دقیقاً میدانید چه کسی پرداخت میکند.
همچنین، ارائه خدمات پولی به مشترکین به توییتر اجازه می دهد تا از درآمدهای تبلیغاتی متنوع شده و سرمایه داری نظارتی را مهار کند. کاربرانی که امروزه برای خرید نفوذ پولی نمیپردازند، همچنان برای توجه خود هزینه میکنند.
مربوط: Node در آستانه سقوط غول های فناوری از اپل گرفته تا گوگل است.
ایلان ماسک همچنین الگوریتم جستجوی خود را منبع باز کرده است و به آن اشاره کرده است که روزی آن را به یک تولید کننده محتوای پولی تبدیل خواهد کرد. این ویژگی ها قیاس بیت کوین را دایره کاملی به ارمغان می آورد. اگر توییتر به کسی اجازه دهد برای اشتراک هزینه کند و بخشی از این درآمد را به محبوبترین سازندگان و متصدیان خود هدایت کند، بهتر میتواند انگیزهها را بین تولیدکنندگان محتوا و مصرفکنندگان هماهنگ کند. بیت کوین ماینرهای حریص را وادار می کند تا صادق ترین ماینرها باشند. توییتر نیز باید به همین شکل عمل کند.
برای روشن بودن، یک پلتفرم متمرکز که متعلق به سرمایه گذاران فردی است، با یک شبکه کاملاً غیرمتمرکز مانند بیت کوین فاصله زیادی دارد. اما ایده در نظر گرفتن هزینه برای انجام مهمترین کار و پاداش دادن به کسانی که کار خوبی انجام می دهند، مسلما مهم ترین کمکی است که رمزارز به جامعه انجام داده است. تلاش برای پیوند قابل ستایش است.
امیدوارم روزی ما یک رسانه اجتماعی کاملاً غیرمتمرکز داشته باشیم. تا آن زمان، می توانید از توییتر بهتر استفاده کنید.
این مقاله برای اهداف اطلاعات عمومی است و در نظر گرفته نشده است و نباید به عنوان مشاوره حقوقی یا سرمایه گذاری تلقی شود. دیدگاهها، افکار و نظرات بیان شده در اینجا متعلق به نویسنده است و لزوماً منعکسکننده یا بیانگر دیدگاهها یا نظرات Cointelegraph نیست.
نویسنده: Omid Malekan